یادداشت| خواهران سرزمینم، بدانید شهید رهرو میخواهد!
به گزارش نوید شاهد البرز؛ دکتر اسمعیل زمانی جانباز دوران دفاع مقدس و استاد دانشگاه در روزی که به نام حجاب و عفاف نامگذاری شده است یادداشتی تقدیم مخاطبان نوید شاهد البرز می کند. متن این یادداشت را در ادامه بخوانید.
« این روزها در تقویم تاریخ ایران معروف است به روزهای تکریم حجاب و عفاف؛ چقدر خوب است! چند وقتی است پژوهش روی این موضوع را آغاز کردم.
یکی از آرزوهای خانم ها، تسخیر قلعه دل هاست البته نه هر دلی مثلا هیچ دخترخانمی دنبال تسخیر دل یک دزد یا تبهکار و یا بددهن نیست بلکه این بهدست آوردن قلب ها،برای آنهایی است که دوستشان دارند و دوست دارند آنان دوستشان داشته باشند.
گاهی اتفاق می افتد که برای جلب محبت حاضرند دست به هر کاری بزنند. بعضی مواقع به خطا میروند مثل خانمی که برای توجه شوهرش پیش رمال و فالگیر میرود.
اما یک سوال اینجا مطرح است که راز محبوبیت چیست؟ چه چیزی باعث میشود که در قلب دیگران جایگیریم؟
دو نظریه در اینجا وجود دارد؛ بعضی میگویند مکشوفه بودن؛ بعضی میگویند محجوبه بودن.
آنها که میگویند مکشوفه بودن معتقدند یک خانم هرچه بیشتر اعضا و جوارح و زیبایی های خود را در معرض نمایش قرار دهد، بیشتر مورد نظر قرار میگیرد.
بعضی می گویند: محجوبه بودن که نظرشان چنین است که هرچه بیشتر یک زن اعضا و جوارح و زیباییهای خود را از دید دیگران پنهان بدارد بیشتر محبوب میشود و محجوبه را مساوی محبوبه بودن میدانند.
در مکشوفه بودن درست است که هرچه بیشتر بانویی؛ زیبایی هایش را در دید دیگران قرار بدهد باعث جلب نظر مردها می شود اما به چه قیمتی؟!
"مردی در مهمانی پس از صرف ناهار صاحب خانه برای کاری از خانه بیرون رفتو مرد مهمان در این فرصت پس از عمل منافی عفت با همسر میزبان او را کشت. بعداز دستگیری از او سوال شده بود که چرا این جنایت زشت و شنیع را انجام دادی؟
در پاسخ گفت: من شب گذشته در مجلس عروسی بودم که خانمی را با لباسهای جلف و چهره ای زیبا و موهای آنچنانی دیدم و دلباخته او شدم دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم طرح دوستی ریختیم و سرانجام چنین تصمیم گرفتم."
وچه زیبا شهید والامقام خسرو ملک قصابی غواص عملیات والفجر ۸ چنین مینویسد: «حجاب بیانگر شخصیت زن است.»
خواهرانم، خواهران سرزمینم، حجاب خودتان را حفظ کنید و بدانید شهید گریه کن نمی خواهد بلکه شهید رهرو می خواهد.
کس غنچه نهان شده در برگ را نچیند / از بی حجابی است اگر عمر گل کم است
تا بهحال فکر کردید دیوارهایی بلند با برجک های نگهبانی؛ دری بزرگ و بسته و دربانی کنارش ایستاده و اغلب مسلح و جمعی درون این بنا و داخل این محدوده وکنترلهایی نسبت به ورود و خرج اشخاص؛ واقعا اینها مشخصات کجاست؟؟
قلعه و دژ یا زندان؟!
شباهتهای زیادی میان این دو وجود دارد اما چرا زندانیان در پشت این دیوارهای بلند و درب های بسته محبوسند؟
و چرا قلعه نشینان درون این دژ استوار پناه گرفته اند؟ ترس از چیست؟ چرا محدودیت؟
به یک تفاوت باید خوب دقت کرد!
درب را به روی زندانیان می بندند تا به بیرون فرار نکنند و مزاحم جامعه نشوند و درب قلعه را میبندند تا دشمن و مهاجم از بیرون به داخل دژ رخنه نکند.
زندانیان اگر بگریزند فسادو جرائم و تبهکاری شان به افراد جامعه میرسد ولی مهاجمان اگر به درون قلعه بیایند بیگناهان را می کشند، اموال را به غارت میبرند و خانه ها را خراب میکنند.
پس برای حفظ اموال وجانهای درون قلعه؛ این کنترل و محدودیت طبیعی پذیرفتنی و قابل قبول و عقلانی است.
قلعه نشینان اگر به حفظ جان و مال خویش علاقمند باشند، باید از این دژبانی و دربانی احضار و دیدبانی و کنترل استقبال کنند و اگر نبود، خواستار آن شوند. حال واقعا برای شما بانوی بزرگوار و مخاطب این نوشتار آیا حجاب بسان قلعه است یا زندان؟
شهید والامقام رسول بلگل در وصیت نامه اش مینویسد: «پدر و مادرم امیدوارم مرا حلال کنید و از خواهرانم میخواهم با حفظ شئونات حجاب خود راه مرا ادامه دهید چرا که من در جبهه ازدواج کردم و عروس شما و همسر من، شهادت است و بین من و عروس شما، فرزندی به دنیا آمده و ما اسم اورا آزادی گذاشتیم اورا به شما امانت می سپاریم آن را پاس بدارید.»
ان شاالله در پناه خداموفق باشید.
انتهای پیام/